6.9.13

اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی
آیا رهبرجمهوری اسلامی که به معترضین از کش دادن انتقاد وحرام بودن آن هشدار می دهد، از این جریانات بی خبر است ؟!
آیا دزدی، رشوه، رانت خواری، اختلاس و انواع سوءاستفاده های مالی، اگر برای منافع شخصی باشد بد است، یا اگر با هدف حمایت از حزب، هواداران، جریان سیاسی و جبهه خودی، حتی برحق و اصولگرا هم باشد، غیر قانونی، نامشروع و غیراخلاقی و پلید است؟

گرچه قبح اولی سالیان درازی است از قاموس برخی دست اندرکاران ما، همچون کسانی که در لیست افشاگری های پالیزبان بودند یا روسای فراری بعضی بانک ها، رخت بربسته، اما برای دومی انواع توجیهات شرعی و عرفی و خودفریبی های نفسانی تراشیده می شود که امروز شاهد رشد سرطانی آن در جامعه خود هستیم.


از یکطرف رهبر جمهوری اسلامی در هشت سال گذشته همه ساله در هفته دولت با تمجید از احمدی نژاد، بر: عدالت محوری، ساده زیستی، فساد ستیزی، اصولگرائی، اجتناب از اسراف وعدم آلودگی همکاران دولت تاکید نموده، از طرف دیگر به گواهی دست اندرکاران خود نظام و مطبوعات داخلی، آمارو ارقام نجومی اختلاس ها و انواع سوءاستفاده های مالی که دراین مدت انجام شده، اظهرمن الشمس و بی سابقه در تاریخ کشور است.


این تناقض را چگونه می توان حل کرد؟ آیا رهبری که معترضین را از کش دادن انتقاد وحرام بودن آن هشدار می دهد، از این جریانات بی خبر است، یا چون ادعا می شود جنبه شخصی نداشته و همچون غارتگری های مافیای سپاه و سایر جریانات وابسته، برای اهداف انقلابی و حفظ نظام ولایت، که البته اوجب واجبات است، انجام شده، آنها را ندیده می گیرند؟ شاید هم مصلحت نمی بینند خودی ها دست هم را رو کنند و بهانه به ضد انقلاب بدهند، شاید هم مصالحه ای با جناح شریک درجنایت ها و مطلع از مسائل مالی پشت پرده شده که ملت از آن بی خبراست؟


اینکه گفته می شود آقای احمدی نژاد در آخرین روز کاری خود ۱۶ میلیارد تومان از ذی حسابی نهاد ریاست جمهوری به حساب دانشگاهی که می خواهد تاسیس کند تا پس از پایان خد‌مت، پایگاه جریان وابسته شود، واریز کرده ، بیش از ۴۰ هزار سکه طلا بین اطرافیانشان توزیع کرده ، هزاران نفر را در هفته های آخربه استخدام دولت خود درآورده و سیاه لشکر نخست وزیری را در دوران ریاستش به شش برابر رسانده ، صدها قلم هدایای متعلق به نهاد ریاست جمهوری را به دفتری که قرار است پایگاه بعدی ایشان باشد منتقل کرده و امثال این عِده و عُده جمع کردن ها، چون جنبه شخصی نداشته! قابل اغماض است؟


آیا خلاف وخیانت مالی یک مقام عالیرتبه حتما باید صرف خورد و خوراک و خرید ملک و ماشین شده باشد تا شخصی تلقی شود، یا از کیسه ملت، با هواپیمای اختصاصی خِیل قوم و خویشان را به کنفرانس های سیاسی در بهترین هتل های آمریکا بردن و خریدهای آنچنانی کردن هم شخصی تلقی می شود؟ اصلا مگر همه تمنیات نفسانی در خورد و خوراک خلاصه می شود؟ مگرجاه و جلال و ریاست و رهبری و احساس قدرت درخرج کردن میلیاردها دلار در مسیر تمایلات خود کم تمنائی است؟


از وقتی سازمان برنامه و بودجه ، به پیروی از منویات رهبری، به بهانه آنکه نطفه نامشروع اصل ۴ غربی است! در دوره احمدی نژاد بسته شد، معلوم بود که قرار است پول نفت و همه ثروت مملکت در کیسه پرفتوت رهبری و منتخبین ایشان قرار گیرد تا به هرکس و به هرکشوری درهرکجای عالم که اراده فرمودند، بی اطلاع از ملت و تصویب نمایندگانش، میلیارد میلیارد از جیب ملت بذل و بخشش نمایند.

به قول سعدی علیه الرحمه:

 اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی
برآورند غلامان درخت از بیخ

وقتی در نظام ولایت فقیه، مشروعیت دولت و مجلس باید به تنفیذ مقام رهبری باشد، وگرنه نامشروع است، پول نفت و بقیه بودجه مملکت که جای خود دارد! اصلا به ملت و مجلس نمایندگان چه مربوط که حضرت ایشان به چه کشوری، چه مقدار و در مسیر چه اهدافی، کمک بلاعوض مالی می کنند؟ در نظام ولایت این فضولی ها موقوف است.
خوب، مسلم است وقتی :

به پنج بیضه که سلطان ستم روا دارد
زنند لشکریانش هزار مرغ به سیخ

چه جای تعجب اگردولتمردان انقلابی ما هم، آنچنان که برخی ادعا کرده اند، این پولها را برای تحویل به امام زمان! در بانک های شرقی و غربی پس انداز کرده اند، یا قرار است با آن زمینه ساز ظهور شوند!


البته همه گناه را نمی توان به گردن از قطار پیاده شدگان فعلی انداخت؛ در این سی ساله خیلی ها که سوار قطار شدند، سعی کردند واگن های متعددی را تصاحب کنند تا دیگران نتواند جریان سیاسی شان را پیاده کنند، ولی قطارالبته به راه و روال خود ادامه می دهد.


نردبان خلق این ما و منی است
عاقبت زین نردبان افتادنی است

هرکه بالاتر رود ابله تراست
کاستخوان او بتر خواهد شکست


گهگاه محاکمه هائی را هم شاهد بوده ایم که در رقابت قدرت، برخی مچ گیری های مالی یا سوء استفاده های شخصی از امکانات دولتی در جهت اهداف گروهی برای پیروزی درانتخابات یا تثبیت پست و مقام هم انجام می شد. ولی همه اینها موقت و مصلحتی، نه مبنائی و ریشه داربوده است. ای کاش مدعیان اسلام ناب محمدی به این هشدارقرآنی هم نیم نگاهی می کردند:

"مانند آن زن ریسنده نباشید که آنچه تابیده و محکم کرده بود، ازهم گسست! (چگونه؟) شما سوگندهای خویش (در خدمت به خلق خدا) را وسیله فریب و دشمنی میان خویش قرار داده اید تا در رقابت تمامیت طلبی، هر گروهی فزون قدرت تر از گروه دیگر گردد. جز این نیست که در معرض آزمون الهی هستید و روز قیامت برآنچه (از قدرت و ثروت و موقعیت و...) در آن اختلاف می ورزید، آگاهتان خواهد کرد ( نحل ۹۲).
 
این تعارضات در شرایطی اتفاق می افتد که قطار، حساب و کتاب و برنامه منظمی برای رسیدن به مقصدی که مسافرین انتخاب کرده اند نداشته باشد و راننده مصلحت اندیشی کند که مسافران بهتر است هرکدام کجا پیاده شوند!

در میان مراجع مهر سکوت به لب زده و اعضای مجلس خبرگان رهبری که وظیفه اصلی شان نظارت بر رهبری است و همگی با انتساب به دین به نان و نام رسیده اند، تکلیفی بس سنگین تر نزد خدا و خلق او دارند، آیا به یاد فردا هم هستند؟


از وقتی شجره خبیثه استبداد دینی تحت عنوان ولایت مطلقه فقیه در خاک مستبد پرور ایران نشانده شد، برخی سخن علامه "نائینی"، عالم دینی آزاده دوران مشروطیت را یادآور شدند که در مقایسه استبداد سیاسی با استبداد دینی، علاج نجات از دومی را به مراتب صعب تراز اولی شمرده بود، و برخی سخن معروف فردوسی طوسی را در شان آن شجره هشدار دادند:


درختی که تلخ است وی را سرشت
گرش برنشانی به باغ بهشت،

ور از جوی خلدش به هنگام آب به بیخ
انگبین ریزی و شهد ناب

سرانجام گوهر به کار آورد
همان میوه تلخ بار آورد.

عبدالعلی بازرگان


Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen